تأویل

تأویل، اصطلاحی در علوم قرآنی و در تعبیر عام اصطلاحی است در مطالعات مربوط به فهم نصوص به معنای نوع خاصی برداشت از متن که به نحوی بر خلاف ظاهر متن باشد. قدما این واژه را با تفسیر قرآن مترادف و از این روی تمام آیات قرآن را دارای تأویل می‌دانستند. اما متأخرین آن را به معنای خلاف ظاهر دانسته، آیاتی خاص را دارای تأویل معرفی می‌کنند.

معناشناسی

ابن فارس برای ریشه تأویل (أ و ل) دو معنای اصلی بیان کرده است: آغاز یک چیز و پایان آن. واژه تأویل به معنای پیش یا وضعیت پیشین را بازگرداندن یا بازگشتن به اول است و زمانی که درباره فهم چیزی به کار می‌رود، به مفهوم بازگردان چهره بیرونی به معنای درونی است و در قرآن نیز در همین مفهوم به کار رفته است؛ مانند تأویل خواب و بازگردان آن به آن چه که در پس رؤیا نهفته است (مانند آیه ۶ سوره یوسف).

تأویل کلام، بیان مراد و مقصود واقعی متکلم از آن، از طریق تفسیر و آشکار کردن معنای پنهان لفظ است؛ از معنایی ظاهری به معنایی دور از ظاهر که تصور می‌شود از معنای ظاهری مهمتر و مقصود اصلی گوینده است. بنابراین تفسیر و تأویل، هر دو به معنای آشکار کردن معنای پنهان لفظ و بیان مراد و مقصود واقعی متکلم است اما این شرح و توضیح مراتب و گونه‌های مختلفی دارد؛ گاهی لفظ یک معنا دارد و گاهی چند معنا؛‌ گاهی مقصود متکلم، بدون قرینه فهم و درک می‌شود و گاهی به قرینه نیاز دارد؛ گاه مراد متکلم، مفهومی ذهنی و علمی است و گاهی عینی و رویداد خارجی است.

تأویل، درباره عمل نیز معنا دارد؛ وقتی عملی متشابه و شبهه‌انگیز باشد و برای آن توجیه خردپسند و معقولی ارائه گردد، آن عمل تأویل شده است؛ مانند داستان موسی و خضر در قرآن که کلمه تأویل برای بیان واقعیت پنهان اعمال خضر به کار رفته است (آیات ۷۸ و ۸۲ سوره کهف).

در قرآن

لفظ «تأویل قرآن» در قرآن مجید در سه آیه آمده است:

  • فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ فَیتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ وَمَا یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ (ترجمه: اما کسانی که در دلهاشان میل به کج‌روی و انحراف از استقامت است از متشابه کتاب پیروی می‌کنند برای فتنه و فریب دادن مردم و برای این که تأویلش را می‌خواهند و حال آن که تأویل آن را جز خدای نمی‌داند)
  • وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِکتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَیٰ عِلْمٍ هُدًی وَرَ‌حْمَةً لِّقَوْمٍ یؤْمِنُونَ ﴿۵۲﴾ هَلْ ینظُرُ‌ونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ ۚ یوْمَ یأْتِی تَأْوِیلُهُ یقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُ‌سُلُ رَ‌بِّنَا بِالْحَقِّ (ترجمه: سوگند می‌خورم برای ایشان کتابی آوردیم که آن را روی علم تفصیل دادیم در حالی که هدایت و رحمت است برای جمعی که ایمان می‌آورند، اینان نگران نیستند مگر تأویل آن را روزی که تأویلش می‌آید (روز قیامت) کسانی که پیش‌تر آن را فراموش کرده بودند می‌گویند -اعتراف می‌کنند - که فرستادگان خدای -در دنیا- به سوی ما به حق آمده بوده‌اند.)
  • وَمَا کانَ هَٰذَا الْقُرْ‌آنُ أَن یفْتَرَ‌یٰ... بَلْ کذَّبُوا بِمَا لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ ۚ کذَٰلِک کذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ‌ کیفَ کانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ (ترجمه: این قرآن افترا نبود... بلکه اینان تکذیب کردند چیزی را که به علمش احاطه نداشتند در حالی که هنوز تأویل آن برای آنان نیامده - برای ایشان مشهود نشده - به همین نحو کسانی که پیش از ایشان بودند تکذیب نمودند پس نگاه کن که سرانجام ستمکاران چگونه بود.)

به هر حال، تأویل از کلمۀ «اول» به معنای رجوع است و مراد از «تأویل» آن چیزی است که آیه به سوی آن برمی‌گردد و مراد از تنزیل در مقابل تأویل معنی روشن و تحت‌اللفظ آیه می‌باشد.

اختلاف درباره معنای تأویل

درباۀ معنای تأویل اختلاف شدیدی وجود دارد و با تتبع اقوال می‌توان به بیش از ۱۰ قول برخورد. ولی دو قول از بقیه مشهورتر است: قول قدما و قول متأخرین.

قول قدما

قدماء تأویل را با تفسیر مرادف می‌گرفتند. بنابراین معنا، همۀ آیات قرآنی تأویل دارند لکن به مقتضای آیۀ «وَمَا یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ» تأویل متشابهات را بالخصوص کسی جز خدای نمی‌داند.

نظر به این که قرآن مجید علم به تأویل برخی از آیات را از غیر خدا سلب می‌کند و در قرآن مجید آیه‌ای که تأویل یعنی محصّل معنی آن برای همه مجهول باشد نداریم، این قول پیش متأخرین باطل شناخته شد.

قول متأخرین

در نظر متأخرین، تأویل معنی خلاف ظاهری است که از کلام قصد می‌شود و بنابراین همۀ آیات قرآنی تأویل ندارند و تنها آیات متشابه است که دارای تأویل و معنی خلاف ظاهر هستند و جز خدا کسی بر آنها احاطه ندارد. مانند آیاتی که تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و تأسف و سایر لوازم مادیت را به خدا نسبت می‌دهند و آیاتی که نسبت معصیت به فرستادگان خدا و پیغمبران معصوم می‌دهند.


این قول با این که شهرت بسزائی دارد درست نیست و بر آیات قرآنی منطبق نیست. زیرا:

  • آیه سوره اعراف «هَلْ ینظُرُ‌ونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ» و آیۀ سورۀ یونس «بَلْ کذَّبُوا بِمَا لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ» ظاهرند در این که همۀ قرآن تأویل دارد نه تنها آیات متشابه.
  • لازمۀ این قول آن است که آیاتی در قرآن مجید وجود داشته باشد که مدلول حقیقی آنها مشتبه و برای مردم مجهول باشد و جز خدا کسی بر آنها واقف نباشد و چنین کلامی را که از رساندن معنی مراد گنگ باشد کلام بلیغ نمی‌شود شمرد.
  • بنابراین قول، حجیت قرآن تمام نمی‌شود. زیرا به موجب احتجاج آیۀ کریمه «أَفَلَا یتَدَبَّرُ‌ونَ الْقُرْ‌آنَ وَلَوْ کانَ مِنْ عِندِ غَیرِ‌ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کثِیرً‌ا» یکی از دلایل این که قرآن کلام بشر نیست این است که در میان آیات آن هیچ‌گونه اختلاف معنی و مدلول نیست. اگر بنا شود کمیت معتنابهی از آیات به نام متشابهات با مسلمات قرآن که محکمات‌اند اختلاف داشته باشد و رفع اختلاف به این نحو بشود که بگوئیم ظواهر آنها مراد نیست بلکه مراد یک معنای دیگری است که جز خدا کسی از آنها واقف نیست، این گونه ارتفاع اختلاف هرگز دلالت بر این که قرآن کلام بشر نیست ندارد.
  • اصلاً دلیلی بر این که مراد از تأویل در آیۀ محکم و متشابه معنی خلاف ظاهر است وجود ندارد و در سایر آیات که نام تأویل آمده است، چنین معنایی اراده نشده است.

شرق شناسان و علم تأویل

علم به تفسیر و تأویل الآیات همچون دیگر علوم اسلامی از جانب شرق شناسان مغفول نمانده و در آثار خود به مناسبت از آن سخن گفته اند. شرق شناسان علم تفسیر را همان «اکسه گسیس» برگرفته از کلمه ای یونانی به معنای تفسیر و تعبیر فلسفی یا دینی متون قدیمی می دانند. پل نویا در معنی کلمه تأویل می گوید: کلمه «تأویل» به خودی خود و در ریشه ثلاثی آن به معنی بازگرداندن چیزی به اوّل یا مبدأ آن است. شرق شناسان علم تأویل را تعبیر کلام قران مجید بر حسب ایهام می دانند که در تفسیر قرآن دارای مقام خاصی است. آنها دوره شکل گیری تفاسیر قرآن را به سه مقوله گسترده تقسیم می کنند: توضیحی ، داستانی ، فقهی. و در بیان علت و توضیح ورود دیگر گونه های تفسیری پس از سده ابتدایی اسلام و اضافه شدن آن به تفاسیر قرآن چنین بیان می دارند: برخی گروه های اسلامی روش هایی را برای برقراری تعادل میان تفسیر به مأثور و تفاسیر صرفی و نحوی یافتند و بدین سبب تفسیر رمزی (تأویل) یا علم کلام را در سده های بعدی وارد تفسیر قرآن کردند. در واقع تفسیر تأویلی یا اشاری یا رمزی از ابتدا در تفاسیر اسلامی نبوده و علم تأویل را بیشتر، شیعیان و صوفیان در آثار خود به کار برده اند. نولدکه درباره علت ورود تأویل در تفاسیر شیعه می گوید: گرایش شیعه به این است که تنها راه صحیح در تفسیر قرآن اهل بیت (ع) است و نصف قرآن را به خاندان علوی و اعتقادات فرقه خود ربط می دهند.

معنای حقیقی تأویل در قرآن

مدلول لفظ نیست

آنچه از آیاتی که لفظ تأویل در آنها وارد است به دست می‌آید این است که تأویل از قبیل معنایی که مدلول لفظ باشد نیست؛ چنانکه روشن است که در خواب‌هائی که در سورۀ یوسف نقل و تأویل شده هرگز لفظی که خواب را شرح می‌دهد، به تأویل خواب دلالت لفظی ندارد.

همچنین در داستان خضر و موسی، لفظ قصه‌ها به تأویلی که خضر برای موسی کرده دلالت ندارد. و نیز در آیۀ «وَأَوْفُوا الْکیلَ إِذَا کلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ»، این دو جمله دلالت لفظی بر وضع اقتصادی مخصوص که تأویل امر است ندارد.

همچنین در آیۀ «فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُ‌دُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّ‌سُولِ» دلالت لفظی بر تأویل خود که وحدت اسلامی است ندارد. اگر در سایر آیات دقت کنیم، امر از همین قرار می‌باشد.

در مورد خواب‌ها، تأویل خواب حقیقتی است خارجی که در صورت خاصی برای بیننده خواب جلوه کرده، همچنین در داستان خضر و موسی تأویلی که خضر اظهار می‌کند حقیقتی است که کارهائی که انجام داده از آن سرچشمه می‌گیرد و خودِ کار به نحوی به تأویل خود متضمن است و در آیه‌ای که به درستی کیل و وزن امر می‌کند، تأویل آن حقیقت و مصلحتی است عمومی که این فرمان به آن تکیه دارد و به نحوی تحقق‌دهندۀ او است. آیۀ ردّ نزاع به خدا و رسول نیز به همین قرار است.

سرچشمه و تحقق دهنده

بنابراین، تأویل هر چیزی حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می‌گیرد و آن چیز به نحوی تحقق‌دهنده و حامل و نشانۀ اوست.

این معنا در قرآن مجید نیز جاری است. زیرا این کتاب مقدس از یک رشته حقائق و معنویات سرچشمه می‌گیرد که از قید ماده و جسمانیت آزاد و از مرحلۀ حس و محسوس بالاتر و از قالب الفاظ و عبارات بسی وسیع‌تر است.

پس تأویل قرآن حقیقت یا حقائقی است که در ام الکتاب پیش خداست و از مختصات غیب می‌باشد.

علم به تأویل

خدای متعال می‌فرماید فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ إِنَّهُ لَقُرْ‌آنٌ کرِ‌یمٌ فِی کتَابٍ مَّکنُونٍ لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُ‌ونَ تَنزِیلٌ مِّن رَّ‌بِّ الْعَالَمِینَ (ترجمه: پس سوگند به موقع‌های ستارگان و به درستی این سوگندی است که اگر بدانید بزرگ است، این قرآنی است محترم در کتابی که محفوظ و پنهان است (امّ الکتاب) کتابی که جز پاک‌شدگان آن را مس نمی‌کنند تنزیل – فرو فرستاده شده – است از پیش خدای جهانیان.)

چنان که پیداست آیات کریمه برای قرآن دو مقام اثبات می‌کند:

  • مقام کتاب مکنون که از مَسِّ مَس‌کنندگان مصون است؛
  • مقام تنزیل که برای مردم قابل فهم است.

چیزی که از این آیات استفاده می‌شود استنثنای «إِلَّا الْمُطَهَّرُ‌ونَ» است که به مقتضای آن کسانی می‌توانند به حقیقت و تأویل قرآن کریم برسند.

این اثبات با نفیی که از آیۀ «وَمَا یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ» در می‌آید منافات ندارد؛ زیرا انضمام دو آیه به همدیگر نتیجۀ استقلال و تبعیت می‌دهد، یعنی می‌رساند که خدای متعال در علم به این حقائق مستقل است وکسی جز او این حقایق را نخواهد دانست مگر به اذن و تعلیم او.

در نتیجه، به دلالت این آیات، مطهرون به حقیقت قرآن مس می‌کنند و با انضمام آیۀ إِنَّمَا یرِ‌یدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّ‌جْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَ‌کمْ تَطْهِیرً‌ا که به موجب اخبار متواتر در حق اهل بیت پیغمبر(ص) نازل شده است، پیغمبر اکرم(ص) و خاندان رسالت(ع) از پاک‌شدگانند و به تأویل قرآن عالمند.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. محمدی ری‌شهری، شناخت‌نامه قرآن ، ۱۳۹۱ش، ج۴، ص۴۰.
  2. پاکتچی، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ذیل «تأویل»؛ دهخدا، ذیل «تأویل».
  3. پاکتچی، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ذیل «تأویل».
  4. پاکتچی، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ذیل «تأویل».
  5. محمدی ری‌شهری، شناخت‌نامه قرآن ، ۱۳۹۱ش، ج۴، ص۴۳.
  6. پاکتچی، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ذیل «تأویل».
  7. محمدی ری‌شهری، شناخت‌نامه قرآن ، ۱۳۹۱ش، ج۴، ص۴۳.
  8. معرفت، التمهید، ۱۴۰۰ق، ج۳، ص۲۸ـ۳۰.

منابع

  • این مقاله، خلاصه‌ای است از بحث تأویل و تنزیل در کتاب قرآن در اسلام (ص۳۲ - ۴۰).
  • محمدی ری‌شهری، محمد و جمعی از پژوهشگران، شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث، ج ۴، قم: دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
  • معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، انتشارات اسلامی، ج۳، ۱۴۰۰ق.

پیوند به بیرون